تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان انجمن ادبی مولانا سنگان و آدرس anjomanmolana.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
***************************
ادامه شرح مثنوی
قصه هدهدو سلیمان علیه السلام
بیت۱۲۰۲
چون سلیمان را سراپرده زدند
پیش او مرغان به خدمت امدند
انگاه که برای قضاوت و حکومت سلیمان نبی بنایی درست کردند همه پرندگان برای انجام وظیفه در محضرش حاضر شدند
*************************
همزبان و محرم خود یافتند
پیش او یک یک بجان بشتافتند
پرندگان از انجا که حضرت سلیمان را محرم و همزبان خویش دیدند با تمام وجود تک تک برای خدمت امدند
****************************
جمله مرغان ترک کرده چیک چیک
با سلیمان گشته افصح من اخیک
در محضرت با فضیلت نبوی دیگر از سر و صدای معمول پرندگان خبری نبود لذا هر انچه در باطن خویش به راز داشتند برای انسانی کامل بیان نمودند
*******************************
همزبانی خویشی و پیوندی است
مرد با نامحرمان چون بندی است
همزبان بودن باعث خویشاوندی و نزدیکی است و انسان در جمع نامحرم شبیه فردی است که در حبس است
******************************
ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دو ترک چون نامحرمان
ی بسا دو نفر هندی و ترکی بواسطه همدلی در حقیقت همزبان باشند و دو ترک بعلت عدم همدلی مانند بیگانگان باشند
**************************************
پس زبان محرمی خود دیگرست
همدلی از همزبانی بهترست
لذا لسان محرم بودن زبانی دیگریست و نتیجتا اگه هم دل باشیم افضلتر و برتر از هم زبان بودن است
*********************************
غیر نطق و غیر ایما و سجل
صدهزاران ترجمان خیزد ز دل
بدون سخن و اشاره و نوشته ای صدها هزار نقش از دل برخیزد و بر دلها ن
***************************
جمله مرغان هر يکي اسرار خود
از هنر وز دانش و از کار خود
هر کداماز مرغان در محضرت سليمان نبي عليه السلام بشرح فضايل و هنر و اگاهي خويش پرداختند
**************************************
با سليمان يک به يک وا مي نمود
از براي عرضه خود را مي ستود
هريک به اشکار هنرهايش ميپرداخت و به مدح و ستايش خويش در مهارت هنرش عنوان ميکرد
***************************
از تکبر نه و از هستي خويش
بهر آن تا ره دهد او را به پيش
و بيان اين فضايل ناشي از منييت و خودپرستي نبود بلکه از شرف حضور در محضر انساني کامل بود
***************************
چون ببايد برده را از خواجهاي
عرضه دارد از هنر ديباجهاي
غالبا برده به محض حضور در محضر ارباب خويش پاره اي از مهارتها و فضايل خويش را بيان ميدارد
******************************
چونکه دارد از خريداريش ننگ
خود کند بيمار و شل و کر و لنگ
چنانچه غلام نسبت به صاحبش تعلق خاطري نداشته باشد مزورانه خويش را معيوب و کر و لنگ نشان ميدهد
***************************
نوبت هدهد رسيد و پيشهاش
و آن بيان صنعت و انديشهاش
نهايتا نوبت پرنده هدهد رسيد تا از تبحر و تفکر خويش سخن گويد
**************************
گفت اي شه يک هنر کان.کهتر است
باز گويم گفت کوته بهتر است
اي سليمان نبي مهارتي را بيان نمايم که کوچکترين هنر است گر چه اصل بر کمي گفتار و بيان است
*******************************
گفت برگو تا کدام است ان هنر
گفت من انگه که باشم اوج بر
سليمان فرمود بگواز کدام هنر سخن ميگويي
هدهد گفت انگاه در اوج اسمان باشم
***************************
بنگرم از اوج با چشم يقين
من ببينم آب در قعر زمين
در اوج اسمان با نگاهي يقيني قادرم اب را در ژرفاي زمين تشخيص دهم
***************************
تا کجايست و چه عمقستش چه رنگ
از چه ميجوشد ز خاکي يا ز سنگ
تا حدي هنرمندم که قادرم عمق و رنگ و و مقدار اب را و همچنين محل جوشش ان را که از ميان خاک و سنگ و ريشه و سرچشمه ان را عنوان کنم
***************************
اي سليمان بهر لشگرگاه را
در سفر ميدار اين آگاه را
اي سليمان ع استدعا دارم من را براي مسافرتها استفاده نماييد تا اين مهارت من در خدمت به لشگر باشد
***********************
پس سليمان گفت اي نيکو رفيق
در بيابانهاي بي اب و عميق
لذا سليمان فرمود تو ياري با فضيلتي هستي بويژه در سفر بيابانهاي طولاني و کم اب لذا همراه ما باش
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 15
بازدید هفته : 301
بازدید ماه : 518
بازدید کل : 14309
تعداد مطالب : 125
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
|
![]() |
|
||
![]() |
![]() |
![]() |
